وقتی مردی عاشق میشود...قسمت آخر پارت 2و اپرای محبوب من
لابوهم اثر پوچینی
زبان اجرا: ایتالیایی
شب کریسمس 1830،مارچلوی نقاش(باریتون) و رودولفوی شاعر(تنور)که به همراه دو دوست دیگرشون در اتاقی زیر شیروانی در پاریس زندگی میکنند به شوخی میگن از سرما فلج شدن و امکان کار کردن ندارن.بنابراین مارچلو تصمیم میگیره صندلی اتاق رو بشکونه و بسوزونه تا گرم بشن ولی رودولفو دفتر شعری رو بهش میده تا بسوزونه.در همین موقع هم اتاقی دیگه شون به نام کولین(باس) که فیلسوفه وارد میشه و میگه به خاطر کریسمس جایی باز نیست تا بتونه کتاب هاش رو گرو بزاره .و پولی بدست بیاره .ناگهان شونار(باریتون) هم اتاقی چهارم وارد میشه و با خودش هیزم و خوراکی میاره .اون که آهنگسازه برای خودش کاری دست و پا کرده و حقوق هم گرفته.دوستان تصمیم میگیرن برای شام بیرون برن که ....
نظرات