قایقِ کوچکِ رویایِ من:>>>>>>"
دیشب به خواب دیدم"
خوابِ دختر'ای با موهایِ سپید"
دختر'ای با بدنِ بی'پوشینه'یِ زخمی"
در راه'ای که گویی پایان نداشت؛
در حرکت بود"
کرم هایِ شب'تاب'
به او راه را نشان نمیدادند"
او را زخمی میکردند"
نورِ سبز'اشان؛
چشمان'اش را نابینا می'ساخت"
خواب'ای بود"
سرشار از تناقض"
دخترک ایستاد"
به سویِ من بازگشت"
اشک ریخت"
اشک ریخت"
اشک ریخت و ریخت و ریخت"
اما از من کمک نمیخواست"
از من خواهانِ رفتن'ام بود"
از من خواهانِ کور شدن'ام بود"
پس من در دریایِ اشک'اش غرق شدم:>>"
نظرات (۱۴)