جودا و اکبر قسمت 81
جودا میره معبد که بی نظیر رو می بینه که داره از مار زهر میگیره میاد که به جلال بگه جلال پیش رقیس و رقیه نمی زاره جودا بره تو و جودا تا صبح میشینه منتظر جلال اون که میاد بیرون جودا با عجله بهش میگه بی نظیر زهر بانو ولی جلال میگه تو حسودیت شده و آخر سر بی نظیر به دیوان خاص میاد و یه لیوان شیر می خوره و جلال میگه ذاکره هم باید از اون شیر بخوره اونم می خوره و هیچیش نمیشه و خلاصه همه فک می کنن جودا از حسودی این حرفا رو میزنه و مثل همیشه سرزنشش میکنن و ............. .
نظرات (۲۰)