رمان عشق ابدی پارت 4-ادامشو تو نظرات ویدیو بخونید ^_^
انگاری شنید چون خودشو جمع وجور کرد وزد بیرون... دنبالش رفتم ولی دیر رسیدم چون با ماشینش از جلوی روم باسرعت رفت...
گریم شدت گرفت وهمونجا زانو زدم...آسمونم مثل من دلش گرفته بود انگاری...چون به سرعت وشدید شروع به باریدن کرد..
بعد از 4سال ونیم عشق بچگیم روپیدا کردم...خیلی ازش دلخور بودم که خیلی یهویی من وتنها گزاشت ورفت..یادمه 4 سال پیش هرچی دنبالش گشتم و پرس وجو کردم پیداش نکردم.. با ...
نظرات (۱)