Volume 0%
Press shift question mark to access a list of keyboard shortcuts
میانبرهای صفحه کلید
پخش/توقفSPACE
افزایش صدا
کاهش صدا
پرش به جلو
پرش به عقب
زیرنویس روشن/خاموشc
تمام صفحه/خروج از حالت تمام صفحهf
بی صدا/با صداm
پرش %0-9
00:00
00:00
00:00
 

گلچینی از سوتی های من پارت 2*-*مجددا بیاین بخندین><

Raha_Kpop❤(JikJin)❤
Raha_Kpop❤(JikJin)❤

1.یه بار مامانم گفت نمکدونو بده بهش جعبه دستمال کاغذیو دادم(T_T)این زیاد اتفاق افتاده نمد چراااا
2.چند وقت پیش با دوستم رفته بودیم بیرون...دوستم اومد جلو مامانم ازم تعریف کنه مثلا(جلل خالق ازین کارا ازش بعید بود:/) گفت یکی از سالمترین دوستایی که من دارم...اصن ناخوداگاه جررر خوردم><مامانم نگامون میکرد...بعد به دوستم گفت این خله جدی نگیر><
...

نظرات (۳۷)

Loading...

توضیحات

گلچینی از سوتی های من پارت 2*-*مجددا بیاین بخندین><

۲۵ لایک
۳۷ نظر

1.یه بار مامانم گفت نمکدونو بده بهش جعبه دستمال کاغذیو دادم(T_T)این زیاد اتفاق افتاده نمد چراااا
2.چند وقت پیش با دوستم رفته بودیم بیرون...دوستم اومد جلو مامانم ازم تعریف کنه مثلا(جلل خالق ازین کارا ازش بعید بود:/) گفت یکی از سالمترین دوستایی که من دارم...اصن ناخوداگاه جررر خوردم><مامانم نگامون میکرد...بعد به دوستم گفت این خله جدی نگیر><
3.یه بار داشتم واسه خواهرم یه دنسو توضیح میدادم...اون ساکت همینجوری نگام میکرد(تو اشپزخونه بودیم)یهو مامانم اومد گفت چیکار میکنی دقیقا؟:/...من سکوت کردم خواهرم گفت هیچی داشت میگفت چجوری برقصم ولی یکم زیادی جدی بود><
4.یه بار خونه عمه مامانم بودیم...بعد پسر عمه ش یه پسر داره یکم از من بزرگتره...اصرار داشت بریم بازی کنیم(ودف واقعا://اینم اخرین عید قبل کروناس) بعد منم کلا خیلی خجالتیم به خصوص با پسرا فامیللللل...یه 10 باری گفت...خسته شدم گفتم چیکار کنم بیام جقجقه بازی کنم باهات؟!:/ زل زد تو چشام تازه فهمیدم چه گندی زدم>< عه خو پسره خجالت نمیکشه عه این همه ازم بزرگتره><...بعدش من نشستم اونم تا اخر که اونجا بودیم زل زده بود بهم:/
5.خواهرم فردا تولدشه بعد ازونجا که خیلی کم توقعه میخوان براش تولد بگیرن:/و ازونجایی که خیلیم دختر خوبیه جمعه مامان بابامو مجبور کرده این تزیینا رو بچسبونن در و دیوار خونه پریشب ساعت 3 اومدم از اتاقم بیرون برم اب بخورم یهو چشم افتاد به اونا نمد چرا برگام ریخ:/دیشبم این جوری شد:/فازم عجیبه:/
6.یه بار یه استتوس گذاشتم از اسکرین شات چتم با دوستم...یادم رفته بود بقیه رو هاید کنم آبروم رفت خداروشکر قبل اینکه مامان بابام ببینن برش داشتم(T_T)
7.یه بار مامانم پرسید داری چیکار میکنی؟(پای لپ تاپ بودم)گفتم دارم درس میخونم...مامانم گفت اره منم خرم نمیفهمم داشتی ترژر مپ میدیدی...خو به من چه نباید فضولی میکرد><
8.یه بار خواستم اهنگ کاور کنم...مامانم بیرون بود اومدم ویس بگیرم اقا وسط ویس بودم مامانم درو باز کرد من سریع دراز کشیدم رو گوشی لپ تاپو باز کردم:/
9.یه بار داشتیم لاوشات میگوشیدیم خواهرم پرسید ایتز د لاوشات ینی چی گفتم ینی این شات عشقه مامانم گفت حالا نمیخواد لاوشاتو واسش توضیح بدی خودتم غلط کردی میدونی:/
بای تا اعترافات بعدی&-&