یک شب پاییزی| داستانی جذاب و شنیدنی از ماکسیم گورکی
یکبار در فصل پاییز از بدِ حادثه در وضع نامساعدی قرار گرفتم، با جیب خالی به شهری وارد شده بودم که نه چیزی راجع به آن میدانستم و نه جایی برای خوابیدن داشتم....
یکبار در فصل پاییز از بدِ حادثه در وضع نامساعدی قرار گرفتم، با جیب خالی به شهری وارد شده بودم که نه چیزی راجع به آن میدانستم و نه جایی برای خوابیدن داشتم....
نظرات