آزار مومن ۲ (۳ دقیقه در قیامت)
...از طرفی در این مواقع، باد سوزان از سمت چپ وزیدن میگرفت، طوری که نیمی از بدنم از حرارت آن داغ میشد! وقتی چنین اعمالی را مشاهده میکردم، به گونه ای آتش را در نزدیکی خودم میدیدم که چشمانم دیگر تحمل نداشت.
همان موقع دیدم که آن پیرمرد سید، که چند سال قبل مرحوم شده بود، از راه آمد و کنار جوان پشت میز قرار گرفت. سید به آن جوان گفت: من از این مرد نمیگذرم. او مرا اذیت کرد.او مرا ترساند.
من هم گفتم: به خدا من نمیدانستم که سید داخل قبر عبادت میکند. جوان رو به من گفت: اما وقتی نزدیک شدی فهمیدی که مشغول قرآن خواندن است.چرا همان موقع برنگشتی؟ دیگه حرفی برای گفتن نداشتم. خلاصه پس از التماسهای من،ثواب دو سال عبادتهای مرا برداشتند و در نامه عمل او قرار دادند تا راضی شود.
دو سال نمازی که بیشتر به جماعت بود. دو سال عبادت را دادم به خاطر اذیت و آزار یک مؤمن!
٭٭٭
در لابه لای صفحات اعمال خودم به یک ماجرای دیگر از آزار مؤمنین برخوردم. شخصی از دوستانم بود که خیلی با هم شوخی میکردیم و همدیگر را سرکار میگذاشتیم. یکبار در یک جمع رسمی با او شوخی کردم و خیلی بد او را ضایع کردم.
خودم هم فهمیدم کار بدی کردم، برای همین سریع از او معذرت خواهی کردم. او هم چیزی نگفت. گذشت تا روز آخر که میخواستم برای عمل جراحی به بیمارستان بروم.
دوباره به همان دوست دوران جوانی زنگ زدم و گفتم: فلانی، من خیلی به تو بد کردم. یکبار جلوی جمع، تو را ضایع کردم. خواهش میکنم مرا حلال کن. من شاید از این بیمارستان برنگردم.بعد در مورد عمل جراحی گفتم و دوباره به او التماس کردم تا اینکه گفت: حلال کردم، انشاءالله که سالم و خوب برگردی.
آن روز در نامه عملم، همان ماجرا را دیدم. جوان پشت میز گفت: این دوست شما همین دیشب از شما راضی شد. اگر رضایت او را نمیگرفتی باید تمام اعمال خوب خودت را میدادی تا رضایتش را
کسب کنی، مگر شوخی است، آبروی یک انسان مؤمن را بردن.
*«خدا از حق خودش میگذره ولی از حق بنده اش نه»*
•حق ناس فقط دل شکستن نیست،میتونه کسی از راه راست منحرف کردن یا خیانت در امانت ، دروغ ، تهمت ، انتشار مطالب غیراخلاقی در فضای مجازی و.....باشه•
نظرات