پارت 29 جدال عاشقانه♥
مامان-خوبی؟!چجوری مرخص شدی؟
-اگر بذارید بیام تو میگم ولی فعلا مثله داروغه وایسادید دم در
که مامان و سپهر با این حرفم رفتن و کنار و منم بالاخره رفتم تو و نشستم رو مبل و گفتم:
-آخیش هیچ جا خونه ی آدم نمیشه مخصوصا جایی مزخرف به نام بیمارستان
مامان یه شربت برام آورد و گفت:از اول بگو ببینم چی شده؟!
سپهر:مامان بذار لباساشو عوض کنه بعد میاد میگه.
رفتم لباسامو عوض کردم و ماجرای پسرارو گفتم که مامان با چهره ی عصبانی گفت:
-اولن تو بیجا کردی با پسر در گیر شدی بعدشم اسم بگو برم دانشگاه ببینم این چه وضعیه؟!
-مامان جونم اولن خیلی بیتربیت بودن نمیشد دومن اونا رو حراست گرفته خودم فردا میرم ببینم چی میشه
-باشه اما دیگه از این کارا نکنیا خب بقیشو بگو
نظرات