پادشاه تاریکی قسمت1
{نه..نه..نه...این درست نیست...شما نمی تونین...تو براش دردسر درست میکنی..برو}
با صدای زنگ موبایلش از خواب بیدار شد بازم همون خوابا عرق کرده بود نفس نفس میزد موبایلشو برداشتو ج داد:سلام بله...
+:سلام وزهرمار...2ساعته من پایینم زیرپام جنگل سبز شد..داری چه غلطی میکنی؟
...
نظرات (۵۰)