رها یادته اینو فرستادی گفتی هروقت دیگه نبودم برام بخونش چون حس میکنم زیادی برام قشنگه
یادته اره میدونم
بعد من کلی سرت نق زدم...هرچی زنگ زدی جوابتو ندادم...هرچی پیام دادی بازم محل بهت ندادم...ولی قبل از خواب طاقت نیاوردم اومدم معذرت خواهی یادته
گفتم پاهام میلرزه از شدت ترسش...اینکه پاشم ببینم دیگه نیستی و رفتی...اینکه تنهام گذاشتی...اینکه دیگه هیچوقت اینطوری نگی و واقعا بهش عمل کردی...هیچوقت دیگه حرفی از اینجور چیزا نزدی...من همیشه کنارت حرف از مرگ خودم میزدم اما تو بازم بهم انرژی میدادی...روزی که فهمیدم بازم باید برم بیمارستان...بازم باید درد بیمارستان بودن و روز به روز مرگ یه نفر دیدن و همیشه رو تخت خوابیدن و وصل بودن سرم به دست تحمل کنم تو بودی که هرروز باهام میومدی تصویری که حالمو ببینی...تو بودی که از تک تک اتفاقات زندگیم خبر داشتی...ولی...قرار بود من برم نه تو...چرا جونتو به من دادی؟؟؟؟چرا انرژیتو به من دادی...بزار بلند برات بخونم :
به جای من!یه قاصدک یه روز میاد تو خونتون :) تو قدرشو بدون :)
_قاصدک من_