زندگی نامه ماهیرو هیراگی: •^•

ماهیرو وقتی در سن 5 سالگی بود با گورن اشنا شد و هر شب یواشکی برای دیدن گورن از عمارت پدرش فرار میکرد وگورنو ملاقات میکرد .
خانواده ماهیرو با دوستی گورن و ماهیرو مخالفت میکردن به دلیل اینکه مقام ماهیرو از گورن خیلی بالاتر بود
اونا گورنو خانوادشو به عنوان یک خانواده خیلی سطح پایین و ضعیف میدیدن پدر گورن از این موضوع خبرداشت و میدونست چقدر دردسر داره و به گورنم هشداد داد ولی گورن قبول نکرد و بیشتر موقع ها با همون مقدار پولی که داشت سعی میکرد برای ماهیرو کیک توت فرنگی بخره و جایی که هم دیگرو یواشکی ملاقت میکنن بهش کیکو بده چون میدونست ماهیرو عاشق کیک توت فرنگی هست.
یک روز که این دوتا داشتن باهم حرف میزدن پدر ماهیرو از این موضوع خبردار میشه و چند نفرو میفرست پیش ماهیرو گورن اونا ماهیرو میگرن و دورش میکنن از گورن و چند نفر دیگه میرن گورنو به صورت خیلی بد میزنن....ولی بازم این ماجرا گورنو از ماهیرو دور نکرد ماهیرو هر شب میرفت پیش گورنو زخماشو درمان میکرد تا اینکه یک روز پدر ماهیرو تصمیم میگیره نامزدیو برای ماهیرو انتخاب کنه برای همین چند نفر از یتیمارو به جون هم میندازه و میگه هرکی بتونه زنده بمونه اون میشه داماد خانواده هیراگی ها و شینیا توی این مسابقه برنده میشه و پدر ماهیرو و شینیارو به عنوان نامزد ماهیرو به ماهیرو معرفی میکنه اما ماهیرو اینو قبول نمیکنه و میگه که فقط به گورن علاقه داره و دوست داره برای همیشه با اون باشه.
به همین دلیل پدر ماهیرو خانواده گورنو به قتل میرسونه و به ماهیرو میگه اگه نامزدیشو با شینیا قبول نکن و از گورن فاصله نگیر گورنو هم میکشه و ماهیرو مجبور میشه که با شینیا نامزد کنه و اخرین باری که میره گورنو ببین و اونو اروم کن بخاطر اینکه خانوادش مرد و همچنین باهاش خداحافظی کنه میره پیشش و بعد چند دقیقه زیر دستای پدر ماهیرو میرن دست ماهیرو و میگرن و میکشنش تا اونو از اونجا برای همیشه دور کنن و گورنو دوباره میزنن گورن از اینکه میزننش ناراحت نشد بیشتر از این ناراحت شد که ضعیف بود و نمیتونست از ماهیرو و خانوادش محافظت کنه و ماهیرو و گورن از سن 10 سالگی تا 16 سالگی دیگه همو ندیدن تا اینکه وارد مدرسه ای شدن برای گرفتن دنده ی نفرین شده.....
✻ ═════ •❅• ═════