به دنبال سرنوشت فصل دو قسمت 71
ذهن ریکو:من باید ده روز دیگه برم واسه امتحانای اخر تابستون نیستم...خاک تو سرت کنن ریکو.زر مفت زیاد میزنی....
میسا:رسیدیم...
ریکو:اینقد حرف زدیم اصن یادم رفت چه بلایی سر دستم اومده...
ناگیسا:پاشو بریم اتاق ما یه نگاهی به دستت بندازم
ریکو:من عمرا خودمو دست تو و اون رجی عوضی بدم....برمیدارید ده بیست تا چیز مختلف روم ازمایش میکنید تهشم بدتر میشم
رجی:عوضی؟؟؟خودم اینجام ها.....
ریکو:به من چه؟من ژنتیکی پررو ام
ناگیسا:یه همچین چیزی دیگه نمیتونه ژنتیکی باشه ها....اصن منطقی نیست
ریکو:مگه مسئله خون اشام بودن واسه ادما منطقیه؟چیزای غیرمنطقی زیادی وجود داره.....
اریکا:ناگیسا خودتو اذیت نکن.همه سال اخریا به دلیل فشار درس ها خوددرگیری میگیرن
ریکو و شو همزمان:یه کلمه دیگه توهین کنی میزنم بری کره ماه
میسا:خخخخخخخ نگا کنین بعد بهشون میگم چقد تمرین کردین میگن هیچی...
ریکو:دیگه تمرین نمیخواد که شما هم خودتون گروه کر هستین واسه خودتون تا یه چی میگیم همه همزمان ادمو قورت میدین.
میسا:اینو تعریف حساب میکنم.....
ریکو:خخخخ
شینا:ریکووووو پاشو بریم سراغ دستت
ریکو:چه خبرته؟
شینا:پاشو بریم اگه عفونت کنه بدبختی میشی دختر....
ریکو:چرا؟
چون با اون زخم داغونت مجبور میشم دو یا سه شیشه بزرگ بتادین برنم به دستت
ریکو:مگه مسابقه اس؟میخوای منو از درد به کشتن بدی؟؟
شینا:به من چه؟؟تو کتاب پزشکی هم همین بود
ریکو:اخه تو اون کتاب که از من قرض گرفتی نوشته بود دو یا سه قاشق...
شینا:خو زخم تو بزرگتره واسه همین ما واحدو بزرگترش میکنم
ریکو:بچه ها کسی شماره تیمارستان رو داره؟
دایانا:من شماره تیمارستان دکتر فارابی و دارم ولی تو ایرانه
ریکو:خیلی دوره.یکم نزدیکتر
میسا:این خودش تو تیمارستان زندگی میکنه
ریکو:تیمارستان؟
نظرات