شخصیت من در خاندان زندگی تلخ پایان خوش پلی شه عکس دوم وقتی هست که به انسان تبدیل می شه
اسم دیانا
شخصیت مهربون کنجکاو شیطون خنده دار شوخ احساساتی زود رنج
علایق نقاشی رنگ ها فرشته ها بچه های کوچیک پرواز یه دوست قدیمی
نژاد فرشته تغییر یافته
تنفر شیاطین سرگذشتش
سلاح تخیل هر نقاشی که بکشه واقعی می شه هر چی نقاشی بزرگ تر باشه انرژی بیش تری رو از دست می ده و البته کپی می تونه قدرتو کپی کنه
مقام وزیر و مشاور ملکه فرشته ها
سرگذشت اول به صورت یه شیطان بوده و توی یه آکادمی شیاطین دری می خونده اما ....از اون اول احساس می کرده که نمی تونه بد باشه نمی تونه یه فرد بیگناه بکشه توی مدرسه همه اذیتش می کردن و معلم های شیطانش بهش سرکوفت می زدن ولی یه دوست همیشه ازش محافظت می کرده تا اینکه توی جنگ با فرشته ها تصمیم خودشو می گیره و خوبی و دنیا به نژادش ارجحیت می ده و بر علیه شیاطین می جنگه بعد از اون یه فرشته تغییر یافته می شه و ننگ نژادش فرشته ها هنوز به اون مشکوک هستن و باهاش برخورد خوبی ندارن به جز ملکه که اونو برای زیر نظر گرفتن دختر با ارزش انسانی ریما در نظر نی چیره و الان به شکل یه انسان با ریما دوسته اما همیشه عذاب وجدان اون دوست قدیمی که ترک کرده داره
نظرات (۱۹)