رمان ترسناک "بی خواب"- پارت 26
سرم رو تکان میدم و میگم :<نه . نه . تو به اینجا تعلق داری ، اینجا خونهی توعه .>
آهی میکشه و میگه :<من به خاک تعلق دارم ، جاستین . من رو برگردون .>
-با کی داری... حرف میزنی ؟
...
نظرات (۱۴)