عتراف میکنم وقتی خالم خواب بود سوسک حموم انداختم پولیورش
عتراف میکنم از پسر عمم متنفرم
عتراف میکنم از رنجر نمیترسم یواشکی 10 بار تویه روز سوار شدم
عتراف میکنم منحرفم
عتراف میکنم رو یه نماشایی کراش بودم
عتراف میکنم مبل مادربزرگمو من خط خطی کردم
عتراف میکنم من رو فرش مون و چاکلت ریختم
عتراف میکنم خراب کاریامو انداختم گردن داداشم