رستنی ها کم نیست
من و تو کم بودیم
خشک و پژمرده و تا روی زمین خم بودیم
…
گفتنی ها کم نیست
من وتو کم گفتیم
مثل هذیان دم مرگ
از آغاز چنین در هم و بر هم گفتیم
…
دیدنیها کم نیست
من و تو کم دیدیم
بیسبب از پاییز
جای میلاد اقاقی ها را پرسیدیم
…
چیدنی ها کم نیست
من و تو کم چیدیم
وقت گل دادن عشق روی دار قالی
بیسبب حتی پرتاب گل سرخی را ترسیدیم
…
خواندنی ها کم نیست
من و تو کم خواندیم
من و تو ساده ترین شکل سرودن را در معبر باد
با دهانی بسته واماندیم
…
من و تو کم بودیم