این شبا حال و هوای خونمون خیلی عجیبه
التماست میکنم بیشتر بمون علی غریبه
من که از فضه شنیدم بهتری الحمدلله
در زدم دیدم خودت پشت دری الحمدلله
حلالم کن این همه دردو طاقت آوردی
به خاطر علی زمین خوردی
میبینمت به هم میریزم
اگه زهرا عجل وفاتی رو نمیخوندی
اگه دو هفته دیگه میموندی
نوزده سالت میشد عزیزم
من تنها من مظلوم ازت میخواهم نرو خانم
من تنها من مظلوم ازت میخواهم بمون خانم
مردمی که عمری چشم دیدن ما رو ندارن
برا خونشون میان از اینجا هیزم بر میدارن
میدونستی بی حیایی که تو رو از من گرفته
نامه داده کشتن خانومم رو گردن گرفته
توی نامه اش نوشته بین کوچه غوغا شد
محکم زدم انقدر که در وا شد
امیر زهرا پشت در بود
توی نامه اش نوشته زهرا رو تا شناختم
لگد زدم بچه اش رو انداختم
از کینه قلبم شعله ور بود
نمیشم من دیگه آروم ازت میخواهم بمون خانوم
مذهبی