لایکاتون خیلی کمه هآ کاری نکنید دیگه خلاصه نذارم:(
لایک و کامنت..گزارش=بیخانوادگی
خلاصه:ای قسمت با سورج شروع میشه که جلوی چکور زانو زده و خواستگاری میکنه و چکور قبول میکنه و همو بقل میکنن که همه ام دارن نگاه میکنن و چکور خجالت میکشه و در میره سورج به تاج اسوینی میگه ببینید بازم در رفت و تاج اسوینی خندید و سورج گفت هی مگه گیرت نیارم چکور رفت بیرون و داشت به اقای ماهش نگاه میکرد سورج میاد پیشه چکور و از پشت میگیرتش و بعد سورج میگه چکور تو از این ماهم قشنگ تری چکور سورجو بقل میکنه و میگه سورج خیلی دوست دارم سورج موهای چکور و نوازش میکنه و میگه دیگه ترکم نمیکنی؟چکور میگه هیچوقت بعد سورج میگه اگر ترکم کنی دیگه هیچوقت زندگی نمیکنم و سورج پابنده چکور و از جیبش درمیاره و میگه پابندت دسته منه و چکوری خوشحال میشه پاشو میبره جلو و سورج پابنده و به پاهاش میبنده و سوراج به چکور میگه محشرهه سورج به چکور میگه من دیگه طاقت دوریتو ندارم میخوام سریع ماله من شی