خلاصه داستان:
ملکه دوقلویی بدنیا میاره. طبق دستورات والدینشون، این خواهر و برادر سالها از هم دوv بودن. پسر وقتی برمیگرده خواهرش ملکه شده و اون خدمتکارش میشه و بهش قول میده که ازش دربرابر همه چیز محافظت میکنه و حتی اگه اون بخواد حاضره تبدیل به شیطان بشه. پسر یروز یه دختریو میبینه و عاشقش میشه توی همون نگاه اول اما ملکه ازون دختر خوشش نمیاد و دستور قتلشو میده چون پسری که بهش علاقه داره با اون دخترست. خدمتکار یا همون برادر هم قبول میکنه. و وقتی سپاه دشمن که دوست های همون دختر به قتل رسیده بودن، یورش میکنن، برادر به خواهرش میگه که لباسامونو عوض میکنیم و تو بعدش فرار کن. و بعد پسر توی شهر جلوی جمعیت زیادی بجای خواهرش اعدام میشه. و در آخرین لحظه هم خواهر و برادر به هم لبخند میزنن..
لایک و نظر هم فراموش نشه / گریه هم سعی کنید نکنید