خب علت نبودم به خاطر از دست دادن برادر بزرگترم بود...
هنوز هم حال خوبی ندارم...
به عنوان خواهر کوچیکش میتونم بگم که اون تنها کسی بود که کنارم بود و واقعا هروقت بهش فکر میکنم گریم میگیره...
همیشه بهم احترام میذاشت و زندگیم با بودنش شاد بود...
همیشه باهاش دعوا داشتم و از این ناراحتم که چرا تا لحظه آخر باهاش دعوا داشتم و بهش گفتم ازت متنفرم...
شنیدن خبر اینکه با رفیقاش همون روز رفت بیرون و یه لحظه ترکشون کرد و گفت بر میگردم ولی برنگشت واقعا برام دردناک بود...
اینکه رفیقاش با گوشیش بهم زنگ زدن و با صدای ترس و پر از اشک گفتن خو*دکشی کرده و آخرین حرفی که قبل از ترک کردنشون داشته این بود که "ای کاش با خواهرم آشتی میکردم".....
شرمنده حال خوبی ندارم و همین الان دارم این رو با گریه تایپ میکنم...
همش تقصیر یه نفره...
امیدوارم نبودم رو درک کنید...