سرگرمی و طنز ورزشی کارتون و انیمیشن علم و فن آوری خودرو و وسایل نقلیه آموزش موسیقی و هنر اخبار و سیاست حیوانات و طبیعت بازی حوادث مذهبی
از استرس داشتم می لرزیدم آقای سانگ بهمون گفته بود بی تی اس واقعا سر لباس و گریم اش حساسه . گروه طراحی لباس و گریم قبلی خاطر بی دقتی اخراج شده بودن ...
دیگه می خواستم بالا بیارم ! به آلیش نگاه کردم داشت با بند هودی اش ور می رفت . آقای سانگ یه نگاه بهمون کرد :« خب من باس برم موفق باشید !»
و واقعا رفت و مارا تنها گذاشت . رو به دخترا کردم :« خب خب چیزی نیس از پسش بر میایم باشه ؟ اونا فقط هفتا آیدلن ! باشه؟ فقط لوس بازی درنیارید باشه ؟ بدشون میاد .»
سرشون رو تکون دادن آلیش رفت سمت لباس ها و سیا هم داشت میز گریم هارو تمیز می کرد . یک نگاه به خودم توی آینه انداختم . قدم بلند بود موهای تا پایین کمرم رو رنگین کمانی رنگ کرده بودم لبباس یقه گشاد سیاه پوشید بودم و شانه هایم پیدا بود .
-اهههههه ! این هیتره دوباره رفته لایو گرفته میگه به هیتر بودنم افتخار می کنم ! مسخره فک کرده خیلی باحاله ؟

-هووووی منم هستم ها ! یونگی پامو لقد کردی بی تربیت !
-آییمم ساری جی هوپ ! آره من همون پسرم که قراره دیگه پاتو لقد نکنه .« اشاره به آهنگ بد بوی از شوگا»
-اگه من نزدم پیانو تو خراب نکردم !
-کار زشتیه !
-پسر ها! رپر ها ! بس کنید دیگه !
نامجون درحالی که داشت گردن جی هوپ و شوگا را فشار میداد وارد اتاق شد .
-آآآآییییی جونا !
نامجون خندید اما سرش را بالا آورد و براندازمان کرد : خیلی زود اومدید !
من : نه شما زود اومدید !
-این صدای کی بود ؟
تهیونگ نامجون رو کنار زد : اوپس ! من فکر کردم ساعت ده میان .
من : آقای سانگ گفت ساعت نه اینجا باشیم خودشونم اینجا بودن الان رفتن .
-ایییی سانگ ! خیلی مزخرف برنامه ریزی می کنی ...
من : الان بده ؟ می خوایید بریم ؟
یونگی : نه نه کار داریم ! من باید برم آهنگ بنویسم .
-اوکی ما امروز فقط اندازه هاتون رو می گیریم تا هفته بعد که کنسرت دارید لباس ها آماده باشه قبول ؟
جمین در حالی که یقه کوکی را می کشید داد زد : قبول ! کوکی بسه دیگه !
کوکی : ولم کن خوابم میاد !


ادامه دارد ....