اولایی که اومده بودم نما هرکی برام کامنت میذاشت رو خب جواب میدادم بعد اوناییی که پسر بودن رو قلب نمیذاشتم یه رارا سروکله ش پیدا شده بود که من مونده بودم ایشون رضاعه یا دختر خلاصه که دلو زدم به دریا و گفتم باشه اقا رضا ممنون
دختره پوکید خلاصه که اشنایی ماهم اینجوری شکل خورد اولا زیاد باهم مچ نبودیم ولی کم کم شد یکی از چهارتا رفیقفابای من تو نما...
شبا تا صبح(البته من تا حدودا2)زر میزنیم از این در از اون در
خلاصه مرسی که هستی مرسی که هستین
راضیه جونم تولدت مبارکبمونی برام بمونی برامون که یکی از بهترین و مهربون ترینایی که دیدم:)