شب ها ز تهی وارگی عمر چو مدهوش
خواهم که کنم یاد تو را باز فراموش
در کنج اتاقم چو نشینم به کناری
فریاد سکوت است که بر من بدرد گوش
یادت نکنم هیچ دگر یار فریبا
خود را چو کشم نیمه شبان باز در آغوش
با داغ محبت به دلم در دل آتش
بنشینم و فریاد کنم با لب خاموش
این خنده بی روح که مانده است به رویم
زهری است که کردم به خداحافظیت نوش
می سوزم و از آتش دل کرده دگر بار
گل شعر من و عطر کند باز در آن جوش
مهدی چو بسوزد دلت از عشق ز اعجاز
شعرت ز سر عاشق و معشوق برد هوش
مهدی رستگاری
یکم خرداد سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
بیست و دوم ماه مه سال 2021 میلادی
سروده و اجراشده در یکم خرداد سال یکهزار و چهارصد خورشیدی