چون سربازی در آخرین نفس های جنگ
در برابر بی کران دشمنان
زخمی و خسته
هیچ راهی برای گریز نیست
پشت سر شهر است و هزار مردم در گرو شمشیرت
و در جلو هزار دشمن خونخوار ک ب خونت تشنه
و تو تنها
تنها باز مانده ی ارتش شهر ...
با تنی خسته و رنجور ، زخمی
مانده ای در آخرین خط نبرد