♥♥♥دیر زمانیس ک حیران توام...ودر رگ زندگیه من خون عشق تو جریان دارد،میخواهم تا با تمام وجود چهار دیواری درون سینه ام را
وقف خاطرات تو کنم...چ اتشی ب پا کردی در وجود من!!!من،دیوانه ی رقص شعله های عشق توام...و در اوج رویا پردازی های عاشقانه
ام،غرق شده ام در عمیق ترین نقطه ی اقیانوس چشم های تو...!!!داشتنت بزرگ ترین ارزوی من از نفس کشیدن است،و ایمان دارم... ب
امدن روزی ک دانه های نگاه مهربان تو در دشت مردمک های چشم من رشت میکنند...تو اسمانی ترین عشق زمینیه منی و انقدر بهانه
برای دلبستگی در وجودت داری ک بارها و بارها شک کردم ب زمینی بودنت..♥♥♥عاشقتم ♥♥♥