هر بار میبینمت انگار که
همون باره اوله از
سرم بیرون نمیره
چشمات نمیره از سرش
میگذره زود پیش همیم انگار زمان داره عجله سوال من تویی باشه با تو حل راه مسئله
دستاتو میگیرم از تو چشمات میبینم میگم که دروغه تو داد میزنی و میگی نه
عصبی بد میشم کی میخوادت از من بیشتر خطا رو دستامون میشه هشتاد و یک هجده