من یه بار تو عمرم نشستم از این پکای ارتیستا مخصوص بنگتن سفارش دادم بعد که اومد نشستم با ذوق رفتم پیش مامانبزرگم عکسا و پوستره و اینچیزا بهش نشون دادم بعد به یک عکسی رسیدیم که عکسای همه جدا جدا توش بود و جیمین با روسری بود اونجا بعدش وقتی مامان بزرگم جیمینو دید گفت چقدر این دخترهه خوشگلهه ، چقدر قشنگه و....
بعد منم زدم تو ذوقش گفتم مامان ایشون پسر هستن
بعد مامان بزرگم گفت : عه چه جالب ولی مهم اینه که در هر صورت خوشگله
تازه از تهیونگم خوشش اومد و یکم از بچه ها تعریف کرد و خب خاطره ی باحالی برام ساخت
که دوست داشتم با شما گودوا شریک بشمش