سرگرمی و طنز ورزشی کارتون و انیمیشن علم و فن آوری خودرو و وسایل نقلیه آموزش موسیقی و هنر اخبار و سیاست حیوانات و طبیعت بازی حوادث مذهبی
اونایی که اخرشو درس متوجه نشدن این شد وودال چیو دکتر یک ماه که شد رفتن دمه دریچه که دکتره برگرده به دنیای خودش اون مردم بود اونجا باهم درگیر شدن وودال چی زخمی شد دکتر رفت داخل دریچه وولی اون مرده نتونست بره و مرد دکتره رفت داخلش رفت به زمان خودش رسید به بیمارستان باندو همه چی برداشت برگشت داخل دریچه که وودال چیو نجات بده ولی هیچکس اونجا نبود رفته بود 100 سال قبل وقتی برگشت دریچه بسته شده بود با خودش میگه من تنها در دنیایی رها شدم که 100 سال قبل ازد نیای اون پسره بود دنیایی که اصن پسره وجود نداشت یه مدت اونجا موند زندگی کرد حدود یه ماه هی سر میزد دریچه کی باز میشه بعد یه روز که رفت جلو دریچه تو ذهنش گفت یه نفر قبلا بهم گفته بود علاقه شدید عشق علاقه باعث ایجاد ارتباط میشه که یهو دریچه باز شد رفت توش وقتی دوباره برگشت رفت پنج سال بعد که پادشاه عوض شده بود رفت تو یه کافه گفت یکم غذا بهم بدید که سیرشم و پرسید چرا سربازای گوریو اینجا نیستن گفت پادشاه عوض شده حدود پنچ سالی میگذره و پادشاه یوانوو تسخیر کرده کسی اونو نمیشناخت جز ودال چی و همدیگرو دوباره دیدن جلوی همون درخت منتها پیر تر شده بود