ریکو:من امروز حوصله درست حسابی ندارم شوخی های مسخره بکنین یدونه میزنم برین کره ماه دیگه برنگردین
میسا:خدا بخیر کنه
دایانا:خوبه.....
ریکو:گفتم بگم که بعدا نگید نگفتی
شینا:اوکی....
و ریکو ماشینو روشن میکنه و حرکت میکنن.تو راه ریکو اینقدر مشغول فکر کردن بود که دخترا متوجه میشن اصلا حواسش نیست و ماشین داره میره تو دیوار و تقریبا 2 متر باهاش فاصله داره
شینا:ریکوووو
ریکو همین که به خودش میاد پاشو روی ترمز فشار میده و فرمون رو تا ته میچرخونه...
شینا:الفاتحه...ماشینت داغون شده ها
روکی:خودت چیزیت نشد؟
ایاتو:اونقدرا هم بد نیست...
رجی:اگه یکم زودتر به خودت میومدی خسارتش کمتر بود...
کاپوت ماشین تقریبا تا شیشه جمع شده بود
ریکو:میدونم ولی الان مهم تر از ماشین دستمه
شو:دستت چی شده؟
ریکو:مگه من دکترم؟
دایانا:خوب پس بهتره بریم خونه چون اینجوری سخت میشه ولی اگه شما میخواین برین،برین ولی فردا نمیبریمتون
اریکا:شنیدین که....فردا میریم
یوکاری:اینجوری بهتره
ریکو:بچه ها.....ببخشید.روزتونو خراب کردم.من میگم این تنبل بیعار منو برسونه خونه.شما هم برید یه بادی به کلتون بخوره دو روزه تو خونه نشستین تکونم نمیخورین.
میسا:نه نمیخواد.فردا با هم میریم دیگه
دایانا:راس میگه پاشو بریم خونه منم زنگ میزنم ماشینتو ببرن تعمیرگاه بعدم بریم یه فکری به حال این دستت بکنیم
ریکو:مرسی......خداکنه نشکسته باشه
شو:شکسته باشه؟اونقدر سرعتت زیاد نبودا.....
ریکو:اخیش....
دایانا:خوب پس بریم دیگه....
و دخترا بین دو تا ماشین تقسیم میشن
ماشین ساکاماکی ها:
میسا:بهتری؟
ریکو:هنوزم درد میکنه ولی کمتر.....
شو:ولی خیلی بد بریده بود.....
اریکا:شیشه اش خیلی تیز بوده چون خیلی بدجور رفته بود تو دستت به زور درش اوردم
ریکو:شانس ندارم که.بدبختم..