چند دقیقه از وقتتو میدی به من؟
نیاز دارم بارِ سنگینِ حرفایِ نگفته رو بذارم زمین
رو دوشم سنگینی میکنن،کمرمو خم کردن ، جونِ پاهامو گرفتن...به خودم قول داده بودم خسته نشم و حرفی نزنم ولی الان که دارم دهن باز میکنم و میریزمشون بیرون،میخوام ازت قول بگیرم که بین
خودم و خودت بمونه اصلا بیا فراموش کن
من فقط میخوام بگم که خالی شم چون خیلی پُرم واقعا پُرم و دیگه کششِ بودن تو این خونه ،کششِ بودن بینِ این آدمارو ندارم تحملِ بودن تو این خونه که برام شبیهِ زندانه رو ندارم هرروزی که بیشتر کنارِ آدمایِ این خونه نفس میکشم،به همون اندازه بیشتر باهاشون غریبه میشم خسته شدم از این افکار سمی که هی با خودم فکر میکنم باعثِشرمندگیشونم و بعدش یه صدایی تو سرم دادمیزنه پس خودت چی؟مگه تو حق زندگی نداری؟مگه تو حق انتخاب نداری؟اصلا مگه تو بچه ای؟
داد میزنه و میگه تو دیگه اون دختر بچه ای نیستی
که نیاز داشته باشه بزرگترش براش تصمیم بگیره
از ترس این که نکنه اشتباه کنه اصلا اشتباه کن اشتباه کن و یاد بگیر اشتباه کن و درس بگیر
اشتباه کن و از جات بلند شو ، دوباره شروعش کن
میدونی چیه؟ خیلی دوست دارم برم گم شم
یه چند وقت برم یه گوشه گم شم، تنها تو سکوت فکر کنم
منو ببخش که حرفام طولانی شد، من فقط نیاز داشتم یکم خالی شم،
شاید هممون حتی خودم داریم فکر فکرمیکنیم که چقدر زر زدم نه؟اخه میدونین چیه جاییو و کسیو ندارم بجز اینجا که بتونم بریزم بیرون بتونم حرف بزنم جاییم که صدام درمیاد سر سرد تفنگ رو سرم حس میشه
حرف دلمو میریزم بیرون محکومم به چیزهای ندیده و نشنیده و نفهمیدهمحکومم به چیزهایی که وجود ندارن
محکومم به سکوت به فرو بردن احساسات و افکار به درون خویش و به زبان نیاوردنشون
محکومم به تحمل بارسنگین غم که به دوش دارم
و محکوم به خیلی چیزای دیگه
به نگفتن گرایش به ترسیدن بخاطر ابرو خانواده
به سگ دو زدن خون دماغ شدن روی کتاب ریاضی و تهش از استرس غش کردن تو مدرسه و خراب کردن امتحان ولی بازم کسی نمیگه غش کرد کسی نمیگه خون دماغ شد کسی نمیگه تپش قلب گرفت دستاش لرزید میگن حرف دراوردن دختره مورد داره درس نمیخونه و امتحان خراب شد. اینه زندگیمون اره هیچ جا گل و بلبل نیست واسه تویی میگم که فکر میکنی خودتی که بدختی داری ولی دختر پاشو کاری کن صدات یروزی برسه به کل جهان بجنگ واسه ارزوت بجنگ تا سرت جنگ شه.
قولی که دادی یادت نره ، فراموششون کن.