خو یو که دختر یک ژنرال بزرگ به دنیا آمد، با شمشیری در دست بزرگ شد. شو یو که از سنین بسیار پایین تمرین می کند، در کمان به همان اندازه که در شمشیر مهارت دارد، مهارت دارد و مهارت او به عنوان یک سوارکار با مردان پدرش برابری می کند. شو یو که یک جنگجوی ماهر بود، هیچوقت به فکر راه دیگری نبود. برای نجات خانوادهاش، خو یوبا امپراطور شیائو جین یون موافقت می کند. جین یون به همان اندازه که شب و روز با شو یو متفاوت است، کتاب را به نبرد ترجیح می دهد. تازه ازدواج کرده ها که از ابتدا می دانند هرگز با هم کنار نمی آیند، ترجیح می دهند روزهای خود را تا حد امکان دور از یکدیگر بگذرانند. اگرچه جلسات آنها کم است، اما آنها اغلب به یاد ماندنی هستند، چیزی بیشتر از ملاقاتی در کنار استخر که در یک لحظه زندگی هر دوی آنها را تغییر می دهد. امپراتور و ملکه که با هم داخل استخر میافتند، با وحشت متوجه میشوند که به نوعی توانستهاند روحهایشان را با هم عوض کنند. زو یو و جین یون که در بدن یکدیگر به دام افتاده اند، طولی نمی کشد که متوجه می شوند هیچ کدام به اندازه ای که هر کدام باور داشتند، زندگی جذابی ندارند. آیا زندگی در جسم یکدیگر به آنها اجازه می دهد تا شکاف بین خود را التیام بخشند یا فقط باعث بدتر شدن اوضاع می شود؟
پخش از ۶ آوریل(۱۷فرودین)
۳۰قسمت