بعد از وارد شدن به مجتمع فینکتون و استفاده از غنائم رنگارنگش، ناگهان خانم فیتزروی رو میبینیم که داره یه دعوای کوچولو با آقای فینکتون و پسرش میکنه و ما هم به کمک الیزابت این دو عزیز رو از هم جدا میکنیم و باهم آشتی میدیم.
بعد از اون به سمت کشتی هوایی بانوی اول میریم و الیزابت که یخورده از ماجراهای قبلی ناراحته میره و لباسش که کثیف شده رو عوض میکنه و ماه تر از قبلش میشه.
آماده میشیم که به خوبی و خوشی حرکت کنیم به سمت پاریس برای ماه عسل که یهو سرکله داداش غیرتی و غول پیکر الیزابت خانوم میاد سراغ ما....