تولدت مبارک پسری که وقتی به نابود کردن خودم فکر میکنم داستان زندگیت منصرفم میکنه...
تو وقتی من هنوز وجود نداشتم شروع به نوشتن این داستان کردی...
ولی الانم داری مینویسیش و امیدوارم هرگز تموم شدنشو نبینم....
منم قسمتای غمگین داستان خودمو با باز کردن کتاب زندگی قشنگت تموم کردم....
دیگه تاریکی ندیدم...نور دیدم
میدونی...اون نور تو بود
مین یونگی....
تو مدادو که دستت گرفتی یه داستان غمگین شروع شد...
ولی یهو هفت شدی....
بعد همه چی عالی شد....
بخاطر پشتکارت...
میخوام یه جمله ساده بهت بگم...
تو دلیل نفس کشیدنمی...
و وقتی به اینکه الان داری نفس میکشی فکر میکنم..حس میکنم بهشت همین دنیاست...
فقط یه تفاوت دارن...
تو بهشت همه میدونن تو آدم خوبی هستی...
خدا بالهاتو برات نذاشت تا به ما امید بدی...
تولدت مبارک...
ممنون که هستی
ی فکتــ
من چهارشنبه۱۷اسفند شبو نخوابیدم که تولد یونگیو کلا خواب باشم