«هنگامی که تاریکیِ شب فرا رسد، من مقابل ده‌ها هزار موجود خواهم ایستاد. با شمشیرم تا اعماق خواهم شکافت و آسمان را خونین خواهم کرد.» تابه‌حال فکر کرده‌اید که اگر هیولاهای افسانه‌ای زیر نور تیر برق‌های شهر در کمین باشند چه اتفاقی می‌افتد؟ تابه‌حال فکر کرده‌اید زیر نور ماه، خدایان اسطوره‌ای در حال تماشای ما باشند؟ تابه‌حال فکر کرده‌اید میان جمعیت شلوغ شهرهای پیشرفته، افرادی غیرعادی به‌عنوان مامور خدایان بر زمین قدم بگذارند؟
«لین چی‌یه» دانش‌آموزی‌ست که هنگام تماشای ماه، توسط فرشته‌‌ای کور شده است. او که در بچگی پدر و مادرش را از دست داده، هم‌اکنون به‌دنبال زندگی‌ای آرام در کنار خاله و برادر کوچکش است اما برای رسیدن به این خواسته، باید از پس قدرتمندترین موجودات جهان بر بیاید، خدایان!