لودویگ فان بتهوون در سال 1770 میلادی در شهر بُن آلمان به دنیا آمد. در خانوادهای که موسیقی همه چیز اونها بود. پدربزرگش معروف به (بتهوون اول) یک آهنگساز برجسته هلندی بود.
استعداد موسیقی بتهوون در همان دوران خردسالی کشف شد و پدرش فهمید که این فرزند چه علاقه شدیدی به یادگیری موسیقی داره.
بتهوون به کلیسا ها و مراسم مهم مذهبی دعوت میشد و شروع به نواختن میکرد همین قضیه باعث شد مورد توجه دربار پادشاهی قرار بگیره. در این دوران بیش از هر زمان دیگهای تحت تاثیر آثار موتسارت قرار گرفت و هم زمان از طریق استادش با آثار (یوهان سباستین باخ) آشنا شد.
. بتهوون راهی وین شد و در محضر یوزف هایدن شروع به یادگیری «ترتیب دمگیری و جفت کردن صدا ها» کرد. اما بتهوون اصلا از نحوه آموزش هایدن راضی نبود ولی رابطه دوستیشون تا هنگام مرگ هایدن ادامه پیدا کرد. درسته که از نحوه آموزش هایدن راضی نبود اما هایدن بتهوون رو با افراد بزرگی آشنا کرد که همین روابط در آینده بتهوون بسیار تاثیر گذاشتند.
در سال 1800 میلادی بود که شنوایی بتهوون رو به زوال رفت در یک نامهای در سال 1801 مشکل شنواییش رو برای یکی از دوستانش شرح داد.
بر اساس نوشته های تاریخی که وضعیت ناشنوایی بتهوون رو توضیح میدن، پزشکان دوران جدید اعتقاد دارند ناشنوایی بتهوون با علم امروزی قابل درمان بود و مشکل چندان بزرگی نبود. هرچه که بود بتهوون دچار مشکلات روحی روانی و ذهنی شده بود و حالش هر روز بدتر میشد. رفتارش با برادرانش هم تعریفی نداشت. بعد ها در یک نامه رسمی از برادرانش عذرخواهی کرد و از اونا خواست شرایط جسمیش رو درک کنند. به نظر میرسید بتهوون به خودکشی برای پایان دادن به درد هاش بسیار فکر میکرد. چون وصیت کرده بود بعد از مرگش که به زودی اتفاق می افته، نامههاش رو منتشر کنند.
پس از مرگ بتهوون تمام نوشته ها ، دفاتر یادداشت روزانه ، کتاب های خطی و اثاثیه شخصی به حراج گذاشته شد و فروش رفت. در میان کتابها، آثار علمی و ادبی وجود داشت که مسیر فکری بتهوون رو نشون میداد این امر موجب توبیخ برخی آثار توسط پلیس اتریش شد و از حراج و فروش آنها جلوگیری کردند چرا که موضوع اونها بر ضد سلطنت، طبقه اشراف و همچنین کلیسا بود.
به پاس بزرگداشت نام بتهوون، سومین دهانه بزرگ روی سیاره عطارد رو بتهوون نامگذاری کردند و همچنین یک سیارک، (بتهوون 1815) نام گرفت.