یکی رَد داده ، یکی ترس داره ، یکی جمع باهاشه ولی خیلی تنهائه
زیرِ پامو خالی کرد طبقِ معمول ، همون ک* کشی که قرار بود رفیقم باشه
اصاً تو حل من معضلم داشی ، تو پاک و منزّه من مطربم داشی
بابا اصاً تو خوبِ دو عالم ، من شرّو کم کنم برم مرخصم داشی
بگو چرا میخوای تو دور و وَرَم باشی ، با اعتبار بقیه تو معتبر باشی
تو که کلی داری بهش بنازی ، من فردا بمیرم نیست تخ*م داشی
تو هنرپیشه نیستی و بازیگری ، ما هنر پیشه کردیم و یاغی گریم
تو که توو امنیتی فلان کَسک هم باباته ، به من چی کار داری که حتی نفسم قاچاقه
تو که ته تقاری همه چی شیبه برات ، ولی برا ماها سربالایی
سر بالاست نیا دَم پرم هی ، من فقط یه دوست دارم که هم دَممه
باهام هم قسمه باهام هم سَفَره ، فقط یه دوست دارم اون هم دفترمه
اون هم دفترمه
♫♫♫♫♫♫
سیاه میشه ورقایِ سفیدش تا من
توو تاریکی چِشام امیدو ببینه باز هم
قول داده اون بالا رو بگیره با من
هر چی قول و قرارِ بینمون نمیره یادم
اون خنده هامو دید ، اشکامو دید با من تلخو چشید
اون همه دردامو دید حرفو شنید توو سرم فردا کشید گفت
نباید دست بکشی ، ترس بشه ایست باید قلب کنه ریسک حتی
اگه دارن همه جاده ها پیچ ، به ما عاشقا هیچ رسیده همینه رسم بازیش
این رسم بازیه یه وقتایی زندگی بد به گ*ت میده
میگذره دود میشه لحظه ها میره ، تو دنبالِ چیی توو این اوضاع تیره
اینا درسایی بود که داد بهم یه دوست ، یه دوستی که دنبالِ پیکار نبود
فقط یه رو داشت ، فکر انکار نبود ، زبون باز نکرد و بودش پنهان پهلوم
کسی نبود جز ، دفترِ شعرام ، دفترِ شعرام ، غیرِ اون توو زرد بودن همشون پیچیدن رفتن
تا دورش اومد ، تا خوش بودم همه شلوغ دورم بودن
میگفتن تا تهش باهامن الآن گُمن کوشن ؟
الآن ، فقط من و اون توو کل شهر قدم ، با هم میزنیم و میدونه که چی اومد سرم
سیاه میشه ورقایِ سفیدش تا من
توو تاریکی چِشام امیدو ببینه باز هم
قول داده اون بالا رو بگیره با من
هر چی قول و قرارِ بینمون نمیره یادم
♫♫♫ نمیره یادم ♫♫♫