امروز یه تماشاچی کوچولو پیدا کردم
موهای کوتاهی داشت
خیلی اروم سرشو از کنار پنجره میاورد بیرون
سعی میکرد من نفهمم ، منم به روی خودم نمیاوردم
میرفت میومد
نمیدونستم صداش میکنن یا چیز دیگه ای بود
فکر کنم تو این روزا براش جالب بود دیدن کسی مثل من
آخرین بار دیدم یه مرد کنارشه که خیلی بلندتر از خودشه
مرده انگار چهره اخمویی داشت ، ازش خوشم نیومد
نگاهش تلخ بود
سرمو انداختم پایین
وقتی اوردم بالا هیچ کودموشونو ندیدم