نمیخوام قلبم دوباره بشکنه، چرا این اتفاقات باید همیشه
برای من بیوفته، اگه من برم...ناپلئونم نمیتونه باهام
بیاد...اونوقت چی به سرش میاد؟ اگه بمونم میفهمن که دوسش
دارم...باالخره میفهمن ولی من نمیتونم...سخته اینکه بهم میگن
نباید دوستش داشته باشم برای قلبم قابل درک نیست، مثل
این میمونه که بخوای به کسی که آتیش گرفته توضیح بدی
که نباید بدوئه...من آتیش گرفتم...توی عشق عجیبم آتیش
گرفتم و بدترین بخشش اینه که...از این سوختن لذت میبرم.
_دزیره