در واقع اوایل معذبکننده بود. ما معمولاً با هم وقت میگذرونیم، ولی این اولین بار بود که تو محل فیلمبرداری همو ملاقات میکردیم. اکوارد و در عین حال چیزی متفاوت و همچنین راحت بود. با این حال، برخی از صحنهها معذبکننده و نسبتاً سخت بودن.
یادمه موقع فیلمبرداری به شوخی با هم قهر کردیم. خیلی شوخی کردیم، ولی وقتی دوربینها شروع به چرخیدن کردن، ما تو نقش همدیگه خیلی فرو رفتیم. همچنین بعد از فرو رفتن تو نقش، «کات» رو شنیدیم، اذیت شدیم. درکل فیلمبرداری جالبی داشتیم.
زمانی بود که ما تو دوران جوونی برای مدت کوتاهی تو یه آژانس بودیم. اون موقع باهاش آشنا شدم و اول روون همیشه باهام تماس میگرفت. هرچقدر که زمان بیشتر گذشت من بیشتر به این نتیجه رسیدم که اون چقدر برام خاصه؛ اون دوستیه که در زمانهای سخت کنارم داشتمش، بنابراین دوستی ما متفاوته.
وقتی ازش پرسیده شد که آیا علاقشون بههمدیگه بعد از فیلمبرداری "به سوی زمان تو" بیشتر شده، هیوسوپ خندید و با قاطعیت پاسخ داد: نه!
این نقشی بود که عشق میطلبید. فکر میکنم که عشق به شکلهای مختلف وجود داره. و اعتقاد دارم نوعی از اون عشق بین دوستاس. اگه بخوام بهش اشاره کنم، صحنههای یونجون کوتاه بودن. اگه باید کسی رو تو یه بازه کوتاهی دوست داشته باشم، پس از دوستی که دوستش دارم، اینو میخوام."