یکیو دوست داشتم؛ که نمیشد بگم بهش!
چیزی رو جز قلبم، نتونستم بدم بهش…
یکیو دوست داشتم… واسه دلش…
یکیو دوست داشتم؛ که واسه من نبود نگاش!
بغضمو قورت دادم… هرکسی حرف میزد باهاش!
یکیو دوست داشتم؛ واسه چشاش!
لعنتی! انقدر عاشقت شدم، که به این راحتی…
نمیشه زندگی کنم؛ حتی یه ساعتی!
بی منم راحتی…
لعنتی! من هنوزم، حرف دارم باهات… اما چه عادتی…
وقتی که داد میزد چشات؛ بی منم راحتی!
یکیو دوست داشتم؛ که منو با خودش کشوند تا ته این قصه…
منو به تنهایی رسوند…
یکیو دوست داشتم؛
منو به زندگی سپرد ؛یکی تو قلبم موند و نمرد موند و نمرد!
لعنتی! انقدر عاشقت شدم، که به این راحتی…
نمیشه زندگی کنم؛ حتی یه ساعتی!
بی منم راحتی…که نموند… منتظرش موندم…
همه ی لحظه هامو؛ با زندگی من بود
لعنتی! من هنوزم، حرف دارم باهات… اما چه عادتی…
وقتی که داد میزد چشات؛ بی منم راحتی!