برای خیلی از افراد اینترنت میتواند حس مکان تنهایی را داشته باشد. میتواند اینگونه حس شود: یک خلاء بزرگ، بیانتها و گسترده، جایی که دائما میتوانید آن را فرا بخوانید اما هیچکس گوش نکند. اما من حقیقتا در صحبت کردن با خلاء احساس راحتی پیدا کردم. در به اشتراک گذاشتن احساساتم با خلاء، سرانجام خلاء شروع به پاسخ دادن کرد. و مشخص شد که خلا اصلا این گستردهی بیانتها نیست، در عوض پر است از انواع گوناگون مردم، که به آن خیره شدهاند و میخواهند شنیده شوند. چیزهای بسیار بدی بوده که از رسانههای اجتماعی نشات گرفته است. اصلا سعی نمیکنم در مورد آن بحثی بکنم. اینکه در هر لحظهای آنلاین باشید یعنی غم، عصبانیت و خشونت زیادی احساس میکنید. احساسش میتواند مثل پایان دنیا باشد. اما در عین حال، برای من اینطور نیست چون من نمیتوانم این واقعیت را انکار کنم که بسیاری از دوستان نزدیکم افرادی هستند که از اول به صورت آنلاین با آنها آشنا شدم. و فکر میکنم بخشی از آن به دلیل ماهیت اقرارگونهای است که در رسانههای اجتماعی داریم. میتواند اینگونه احساس شود که شما دارید در یک دفتر خاطرات شخصی و صمیمی مینویسید که کاملا خصوصی است، با این حال میخواهید همهی دنیا آن را بخواند. و فکر میکنم بخشی از آن، بخشی از لذت آن این است که ما باید از دیدگاه مردمی چیزها را تجربه کنیم که کاملا با خودمان متفاوت هستند، و بعضی اوقات این چیز خوبی است.
ادامه.....