موتورسواران متخلف همهجا هستند. آنها بعد از تجاوز به حریم خطوط ویژه اتوبوس شهری، حالا قصد دارند پیادهروها را هم تسخیر کنند تا زودتر به مقصدشان برسند.
این که همه موتورسواران از قشر مستضعف و فقیر و محروم جامعه هستند، یک دروغ بزرگ است. پیش از آن که اظهارانظرهای بیپایه و بیاساس را بپذیریم، باید موتورسیکلتهای چند ده میلیونی و چند صد میلیونی را هم ببینیم که پلیس راهور هر روز به دلیل تخلفات خطرساز توقیف میکند.
نمیتوانیم واقعیت را انکار کنیم، امروز عدهای با سطح سواد و ثروت و جایگاه اجتماعی مختلف برای دور زدن ترافیک موتورسیکلت میخرند تا قانون را زیر پا بگذارند.
نرخ جرایم بسیار پایین است و قدرت بازدارندگی ندارد، اما پلیس راهور نمیتواند آن را تغییر دهد. این وظیفه قانونگذاران است که با افزایش نرخ جرایم، عرصه را بر قانونشکنان تنگ کنند. پلیس، تنها مجری قانون است.
خیلیها وقتی میبینند پلیس راهور موتورسوار متخلفی را متوقف کرده، نچنچ میکنند و میگویند: «این موتورسوار بدبخت دنبال یه لقمه نون حلاله، اگه راست میگید برید بدهکاران بزرگ بانکی رو بگیرید!»، حتی اگر آن فرد متخلف صاحب یک موتورسیکلت ۲۵۰ سیسی باشد!
همین زاویه نگاه به جامعه بوده که باعث شده تا رفع معضلات، هر لحظه دشوار و دشوارتر شود.
اما همان کسانی که همیشه حق را به قانونشکنان میدهند، اگر یک روزی موتورسوار متخلفی با خودشان یا نزدیکانشان تصادف کند، تازه آن هنگام است که پی میبرند در گذشته اشتباه میکردند. برخورداری از سواد رسانه و قدرت درک زندگی اجتماعی این است که پیش از رخ دادن حادثه، از مجری قانون حمایت کنیم.