سرگرمی و طنز ورزشی کارتون و انیمیشن علم و فن آوری خودرو و وسایل نقلیه آموزش موسیقی و هنر اخبار و سیاست حیوانات و طبیعت بازی حوادث مذهبی
۱۳۹۸/۰۴/۰۸
لِویتسوس ١٣:٢٠ ؛ اگر مردی ھمچنان بیارامد با ھم جنس خود،آنگونه که با یک زن
میخوابد،آنگاه ھردوی آنھا مرتکب عملی حرام شده و سزاوار مرگند و خونشان شایسته
ریخته شدن. (بخشی از انجیل)
"پروردگارا،عفو کن به خاطر گناھی که کردم" جانگ کوک در حالی که در ھمان ردیف ھمیشگی
کلیسا که از بچگی با آن انس داشت،به تنھایی نشسته بود،با خود زمزمه کرد. "خداوندا،افکار
غیر معمولی نسبت به مردای اطرافم داشتم..لطفا منو از شیاطینی که در قلبم حمل میکنم
عاری و پاکیزه کن."
اعتراف پیش خداوند بزرگ تبدیل به عادتی ھفتگی برای جئون جانگ کوک یکی از وفادارترین و
سخاوتمندترین اعضای کلیسا شده بود.با اینکه خانواده او مذھبی بودند و او خود میدانست
که تعالیم دینی چه میگفتند جانگ کوک با تمایلاتش درگیر بود و ھمواره در حال چالش با
که تن او نه با تعالیم کتاب خداوند کاری داشت و نه با حرارت سینه زن ھا. اخلاقیات.نه سکوت کلیسا و نه ھمراھی ھیچ زنی قادر به آرام کردن ذھن آشفته او نبود.چرا
کنارش با نگاھی معنادار،صدایش را آھسته تر میکرد،به دعا کردن ادامه داد.ماه ھای طولانی "خدای بزرگ،التماس میکنم این احساسات رو از قلبم دور کنی."جانگ کوک که با عبور کشیش از
میشد که برای اعتراف به احساسات واقعی اش نزد کشیش ارشد کلیسا رفته بود.اینکه چند
بار پیش "پدر چو" از گناھانش گفته و مورد بخشش قرار گرفته بود اھمیتی نداشت،جئون جانگ کوک ھنوز ھم حس میکرد کاملا بخشیده نشده.می توانست تلخی قضاوت و پیش داوری را
در صدای کشیش بشنود و ناامیدی و مایوس شدن را در چشمانش ببیند.ھیچکس
او بود که به دوش بکشد. نمیتوانست بفھمد او چه در دل داشت،نه حتی کشیش کلیسا.این بار سنگین تنھا برای خود
جانگ کوک با کشیدن علامت صلیب روی سینه از جای خود برخاست و از کلیسا خارج شد.روز او
تازه شروع شده بود و کلی کار برای انجام دادن داشت.اعترافات بیشتر را می توانست شنبه
و یکشنبه بعد ھم انجام دھد.امروز دوشنبه بود و او وقتی برای گذراندن در نیمکت کلیسا
نداشت.شغلش مستلزم توجه فراوان بود و کاری ھم نمیشد کرد.تنھا چیزی که جئون جانگ کوک
راجع به کارش از آن پشیمان بود،تمام آن وسوسه ای بود که ھر روز در محیط کار احاطه اش
میکرد.اداره یک کمپانی مدیریت بازیگرھا و مدل ھا شغل مناسبی برای مرد متدینی چون او
نبود ولی مسیر زندگی اش در سالھای نوجوانی او که خود یک مدل بود تعیین شده بود.