از ساختمون بالایی صدای یه لیوان رو شنیدم که به دیوار کوبیده شد و شکست
اول فکر کردم دارم خواب می بینم
اما بعد صدای یه دختر رو شنیدم که به نظر می اومد داره گریه می کنه
الان خیلی نگرانم و نمی تونم بخوابم
پس سوار آسانسور شدم و رفتم طبقه دوم
راهرو رو طی کردم و در زدم
اون دختر در رو باز کرد
و من راجع به صداهایی که شنیدم ازش پرسیدم
گفت:" فکر می کنم گوش هاتون دارن شما رو گول می زنن"
زیپ ژاکتشو تا چونه اش کشیده بود
گفت:" ممنونم که نگران شدید آقا
این از لطفتونه
ولی باید برگردم داخل
دوست داشتم می تونستم راجع به اون صدا بهتون بگم (کمکتون کنم)
ولی من چیزی نشنیدم "
گفت:" باید صدای باد بوده باشه
باید صدای باد بوده باشه "
کف اتاقم دراز کشیده بودم
پشتم کاشی سرد بود
نه، نمی تونستم این احساسو از بین ببرم
نمی خواستم فضولی کنم
چون می دونستم که همه چیزو نمی دونم
ولی جرات نمی کردم اون دخترو به حال خودش رها کنم
پس سوار آسانسور شدم
و رفتم طبقه دوم
راهرو رو طی کردم و در زدم
اون دختر در رو باز کرد
و من راجع به صداهایی که شنیدم ازش پرسیدم
گفت:" فکر می کنم گوش هاتون دارن شما رو گول می زنن"
زیپ ژاکتشو تا چونه اش کشیده بود
گفت:" ممنونم که نگران شدید آقا
این از لطفتونه
ولی باید برگردم داخل
دوست داشتم می تونستم راجع به اون صدا بهتون بگم
ولی من صدایی نشنیدم "
گفت:" باید صدای باد بوده باشه
باید صدای باد بوده باشه"
روی پشت بوم ضبطمو روشن کردم
و دارم آهنگ "به من تکیه کن" رو پخش می کنم
فقط برای اینکه اون دختر بدونه می تونه بهم تکیه کنه
و وقتی این کلماتو می شنوه
امیدوارم که بدونه همه چی درست میشه
رو پشت بوم ظبطمو روشن کردم
و دارم آهنگ "به من تکیه کن" رو پخش می کنم
فقط برای اینکه بدونه می تونه بهم تکیه کنه
و وقتی این کلماتو بشنوه
می دونم دقیقا چی می گم
می گم:" قول می دم که گولت نمی زنم
هر وقت خواستی می تونی به خونه ام بیای
می تونی یکی دو ساعت این جا بمونی
و اگه به یه دوست نیاز داشتی
می تونیم حرف بزنیم
تا اون زمان می گم
"باید صدای باد بوده باشه
باید صدای باد بوده باشه"