این نص روایته، این عین عبارته
قتلوک عطشانا، ذبحوک عریانا
بدنت سه روز بین صحرا مونده
پلک تو روی نی وا مونده
دخترت چرا پشت خارا مونده
همه رفتنو بیبی زهرا مونده
ای که ایوونای صحرا واسه تو گریه کردن
حتی ماهیای دریا واسه تو گریه کردن
انبیا برای جسم بی سرت گریه کردن
اولیا برا رگای حنجرت گریه کردن
این درد مقاتله توضیحالمسائله
ضبحم آداب میخواد، قربونی آب میخواد
لبت از عطش پاره پاره صد چاک
پیش چشم تو آب و میریخت رو خاک
مسخرت میکرد نانجیب سفاک
خون خنجرش با لباست شد پاک
ای که نصرانی برای سوختن موت، گریه کرده
موقع شستن خون از سر و روت، گریه کرده
واسه تو یهودی تو بزم شراب، گریه کرده
واسه حال زار زینب و رباب، گریه کرده
مذهبی