رکل الباب برجله
با لگد در افتاد
رکل الباب برجله
در رو مادر افتاد
رکل الباب برجله
صورت زهرا سوخت
رکل الباب برجله
افتادش از پا سوخت
رکل الباب برجله
پهلوی مادر شکست
رکل الباب برجله
سرشکست و سرشکست
رکل الباب برجله
میزدش نفس نفس
رکل الباب برجله
فضه به دادش برس
رکل الباب برجله
قنفض و مقیره بود
رکل الباب برجله
تن مادر شد کبود
رکل الباب برجله
فاطمه میلرزید
رکل الباب برجله
زینبش میترسید