ایتالیا قرن هجدهم,اوبرتو(باس) با کمک خدمتکارش وسپون (تنور)برای خروج از خونه آماده میشه.او از دست کدبانوی خونه اش,سرپینا که خودسره و صبحانه ی او رو هم حاضر نکرده عصبانیه(Aspettare e non venire).او که سرپینا رو مانند دخترش بزرگ کرده خودش رو سزاوار نافرمانی و بی توجهی او نمیدونه.وسپون به جستجوی سرپینا میره و کمی بعد هر دو برمیگردن در حالیکه سرپینا بخاطر تندی وسپون سیلی هم به او زده!او خطاب به اوبرتو میخواد که باهاش مثل یک بانوی محترم برخورد بشه(Adunque perche io son serva).