سوبارو:شما سه تا رو هم که حق داشت بندازه بیرون
ایاتو:نه بابا
سوبارو:تو یکی اینقد کتونی گرامیتو نشستی عمارتو بوی گند برداشته
لایتو:من یکی رو که...
سوبارو:تو حرف نزن که قانع کننده ترین دلیلو میتونم بیارم واست
لایتو:بیار
سوبارو:قابل گفتن نیست
کاناتو:من چی پس؟
سوبارو:نظری ندارم
شو:تو خیابون که نمیشه خوابید
ایاتو:چیکار کنیم؟
کاناتو:عمارت موکامی ها..شاید بشه
عمارت موکامی:
روکی:قایمکی اومدین داخل؟
ریکو:پ ن پ تو کور شدی
روکی:میگم برو بیرون
ریکو:ای بابا
و اما همون لحظه ماشین ساکاماکی ها جلوی در عمارت متوقف میشه
ریکو:چی شده؟
ایاتو:رجی پرتمون کرده بیرون
ریکو:چه تفاهمی.ما رو هم انداختن بیرون
ایاتو:هماهنگ کردن با هم
کاناتو:بدبخت شدیم
سوبارو:به نظرتون دخترا رو هم بیرون کردن؟
ریکو:وایسید الان معلوم میشه..
ریکو زنگ میزنه به میسا:
میسا:الو؟چیه نصفه شبی؟
ریکو:شما رو ننداختن بیرون؟
میسا:نع
ریکو:باشه پس ما داریم میایم اونجا
میسا:چی؟ها؟چرا؟اینجا برای...
ریکو گوشیو قطع میکنه
ریکو:بریم...
عمارت دخترا:
تق تاق توق تققق
ریکو:مرض.درد.زهرمار.باز کنین دیگه
میسا در دو باز میکنه
میسا:چرا اومدین اینجا شماها؟
ریکو:ها؟پرتمون کردن بیرون
میسا:باشه..بیاین داخل
و میرن داخل
میسا:شماها نظمتون در چه حده؟
ریکو:من که خوبم.من رفتم بخوابم از اینا بازجویی کن.
سوبارو:نظم؟بیست
میسا:اره جون عمت.تو یکی حرف از نظم نزن که اتاقتو دیدم چجوریه...اصن بربن بخوابین.من حوصله بازجویی ندارم.طبقه بالا اتاق زیاده.
صبح:
دست ایاتو میخوره پارچ اب.پارچ کج میشه میریزه روی لایتو.لایتو چنان جیغی میکشه که کل عمارت که چه عرض کنم.عمارت های بقلی هم سکته ناقص رو زدن
سوبارو:چی شده؟
ایاتو:پارچ اب افتاده روش
سوبارو:من اگه به جای تو بودم فرار میکردم