آیا ندیدى کسانى را که به آنان گفته شد [فعلا] دست [از جنگ] بدارید و نماز را برپا کنید و زکات بدهید و[لى] همین که کارزار بر آنان مقرر شد بناگاه گروهى از آنان از مردم [=مشرکان مکه] ترسیدند مانند ترس از خدا یا ترسى سخت تر و گفتند پروردگارا چرا بر ما کارزار مقرر داشتى چرا ما را تا مدتى کوتاه مهلت ندادى بگو برخوردارى [از این] دنیا اندک و براى کسى که تقوا پیشه کرده آخرت بهتر است و [در آنجا] به قدر نخ هسته خرمایى بر شما ستم نخواهد رفت (۷۷)
﴿۷۸﴾هر کجا باشید شما را مرگ درمى یابد هر چند در برجهاى استوار باشید و اگر [پیشامد] خوبى به آنان برسد مى گویند این از جانب خداست و چون صدمه اى به ایشان برسد مى گویند این از طرف توست بگو همه از جانب خداست [آخر] این قوم را چه شده است که نمى خواهند سخنى را [درست] دریابند (۷۸)