https://rubyvideo.ir/?p=23096
والتر نف زخمى وارد دفتر کارش مىیشود و خطاب به دستگاه ضبط صدا ماجراى خود را تعریف میکند: این که چطور به عنوان مأمور بیمه به خانه ى آقاى دیتریکس رفت و به خانم خانه، فیلیس، دل باخت، طورى که قبول کرد در نقشه ى قتل شوهر ثروتمندش و تصاحب حق بیمه با او همدستى کند...